مانده بودم، غيرت حيدر به فريادم رسيد در وداعی تلخ، پيغمبر به فريادم رسيد طاقتم را خواهش اکبر، در آن ظهر عطش برده بود از دست، انگشتر به فريادم رسيد انتخابی سخت، حالم را پريشان کرده بود شور ميدانداری اکبر به فريادم رسيد تا بکوبم پرچم فرياد را بر بام ماه کودک شش ماهه ام - اصغر - به فريادم رسيد تا بماند جاودان در خاک این فریاد سرخ خيمه آتش گشت و خاکستر به فريادم رسيد نيزه ها و تيرها و تيغ ها کاری نکرد تشنه بودم وصل را خنجر به فريادم رسيد جبرئيل آمد: بخوان! بگذار كه این باغ، درش گم شده باشد
مانده بودم، غيرت حيدر به فريادم رسيد
کربلا به خون خود تپیدن است
فريادم ,رسيد ,ها ,مانده ,حيدر ,بودم، ,فريادم رسيد ,به فريادم ,رسيد تا ,مانده بودم، ,غيرت حيدر
درباره این سایت